براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم،خاکستـرم آتش گرفت
چشم واکردم،سکــوتــم آب شد
چشم بستــم،بستـرم آتش گرفت
در زدم،کس این قفـس را وا نـکـرد
پـــر زدم،بـال و پــــــرم آتـش گـرفت
از سرم خـــــــــــواب زمستــانی پرید
آب در چشـــــــــــم تـــرم آتـش گرفت
حـرفـی از نام تـــــــــو آمــــــد بـر زبــان
دستـهایــــــــــــم،دفتــــــرم آتـش گـرفت
قیصر امین پور
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 720
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 7 تير 1391
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|